دیشب شیراز زلزله آمد
زمین لرزه نیمه شب ساعت ۳:۱۵ خیلی ترسوندمون اما خداروشکر اتفاقی نیفتاد. خیلی بد بود دلم لرزید. تا صبح خوابم نبرد. خدا به داد اونایی برسه که خرابی هارو تجربه کردن. خدا صبرشون بده. خدا برا هیچکی نخواد. خداروشکر فرشته کوچکم همچنان خواب بود. یاد فرشته هایی افتادم که زیر آوار.... خدا به همشون رحم کنه.
چندروز پیش یه دعوت به صرف قهوه اس ام اسی برا امروز از یکی از دوستان دانشگاهی داشتم و عزمم رو جزم کردم که با آوا هرطور که شده برم. تا ۳ شرکت بودم از ۳ تا ۴ هم جلسه اولیا با مربی بلز آوا داشتم بعد سریع رفتم خونه و نماز و دوش و لباس و .... خلاصه با دخملی مجردی زدیم بیرون و خوشبختانه خیل عظیمی از دوستان رو یکجابعد از تقریبا ۱۲- ۱۳ سال ملاقات کردیم. خیلی خوب بود و خوش گذشت از هایده جون بخاطر دور هم جمع کردنمون تشکر می کنم. دخترم هم حسابی همکاری کرد و شیطنت نکرد.


بیاد بچگی در کریرت


درحال تماشای وبسایتت
خاطرات دوران شيرين كودكي دختر كوچولوي نازم آوا پرنده ی کوچک خوشبختی اين بزرگترين، قشنگترين و بهترين هديه الهي... مي نويسم برات تا وقتي بزرگ شدي بخوني و بنويسي برام و من از ديدن لحظه لحظه بزرگ تر شدنت لذت ببرم...