تور زیارتی امام رضا(ع) 31/4/90

امروز خیلی اتفاقی متوجه شدم از طرف شرکتمون دارن برای تور زیارتی مشهد مقدس از متاهلین ثبت نام می کنن. با بابایی مشورت کردم و برا ۳ تامون ثبت نام کردم تا در نوبت قرار بگیریم. حیف کاش میشد مادرجون هم با ما باشه. فکر کنم قرعه کشی بشه اگه قسمت باشه  و طلبیده بشیم این اولین سفرمون به مشهد میشه. می گن تو سفر اول هر کی حاجت داره دست خالی برنمی گرده حاجت من سلامتی همیشگی تو و خانواده است. خدا پشت و پناه همه کوچولوها باشه.

پرنسسم

تازگیها کم غذا می خوری! نگرانتم نی نی

از ۳ ماهگی تنهات گذاشتم و کار کردم رفاه آینده ات بهتر تامین بشه ولی الانت چی؟ تو همین الانم برای رفاه عاطفیت به وجودم در کنارت احتیاج داری. وگرنه تا حالا باید یاد گرفته باشی که وقتی صبح چشم باز می کنی و مامان کنارت نیست گریه نکنی و مامانو صدا کنی. نگرانم نکنه خدای ناکرده با دلسوزی و آینده نگریُ الان که کوچولو و وابسته هستی در حقت کم گذاشته باشم. موندم کدومش بهتره.

2 سال و 4 ماه و 15 روزه ی من (868 روز)

به کنترل تلویزیون می گی: کُنتُلُهِ کجاست؟ چون میخوای دخل شو اونطور که دوست داری درآری. بعد هم یه شبکه موسیقی تصادفاً می گیری و به من می گی: برات موزیک آوردم پاشو برقص. چند روزیه که مامان جون رفتن خونه مامان فوفو و موندن و تو حسابی دلتنگشونی و مرتب می گی بریم پیش مامان جون یا مامان جون بیادش. تلفنی با هم در تماس هستید. وقتی نصایح من و بابایی به مذاقت خوش نمیاد هوس مامان فوفو و خونه شونو می کنی یا بهمون می گی: برو سَرِ تار (سر کار) اما زود تو مود می شی و می گی: نرو. وقتی ناراحتی بهونه گیری می کنی و می گی: ناراحتم یا پام درد می کنه ماساژش بده وقتی سرحالی و همه چی برات رو فرمه حالت بهتر از این نمیشه. بجای اسباب بازی با سی دی بازی می کنی و سی دی هاتو تو پلاستیک اینور و اونور میبری! وقت خواب تو جیگرم و گاهاً روی خودم بخواب میری بعد میذارمت سر جای خودت. اما خوشم میاد تا صبح یا قبل از ظهر یکضرب لالایی. آفرین دختر خوبم. بهم می گی: غذاتو بخور میبرمت پاااااارک برات بز میخرم جوجه میخرم.

از شیبیدیبیدو یا همون شی بی دی، بی دو- بی دو بی دو خوشت میاد(من درآوردی).

 

هدیه عکس پرینت

چند روز پیش اتفاقی ایمیلامو چک میکردم که به ایمیلی از عکس پرینت برخوردم قبل از اینکه حذفش کنم فکر کردم بخونمش ببینم چی به چیه که دیدم یه کد هدیه چاپ رایگان  ۵۰ عکس برام فرستادن که فقط تا ۱۵ تیر یعنی یکهفته دیگه اعتبار داشت خوب منم چون از قبل عکساتو اونجا آپ کرده بودم چندتای دیگه هم اضاف کردم و سفارشمو فرستادم و چه خوب شد چون امروز صبح ۵۰ تا عکس چاپ شده قبل از ۲ سالگیتو گرفتم. وای که چقدر تو ماهی عزیز دلم. کار چاپشون بدک نیست از این ببعد برات مرتب سفارش چاپ میفرستم و میزارم توی آلبوم قشنگ صورتی که خاله جون بهت هدیه داده. این دوربین های دیجیتال تنبلمون کرده و تمام آلبومات شده فایل کامپیوتری و سی دی و فلش مموری ولی عکس چاپی چیز دیگه است تمام خاطرات اون روزات برام زنده شد. چه زود و قشنگ سپری شد ایام نوزادی و شیرخوارگی و نوپایی نگین فیروزه من. خدارو شکر

29 ماهگی تو

هنوز هم قصد بزرگ شدن نداری و می گی من کوچیکم شما بزرگید دستاتم بعلامت بزرگی باز می کنی دورت بگردم. شیشه آب تم همه جا باهات میبری که تشنه نمونی. هههههه

29

دیروز که با بابایی اتاق مامان جونو تغییر دکور دادیم شما همه اش توی دست و پامون شیطنت می کردی با گالسکه عروسکاتو میگردوندی: 

29

29

و آخر سر هم که همه جا تمیز و مرتب بود وقتی مشغول نماز بودم سریع همه دفتر تپاتاتو(کتابا) و شابلون و فلش کارتاتو روی تخت و فرش و اتاق مامان جون پخش و پلا کرده بودی و نقاشی می کشیدی. با مداد رنگی زرد داشتی خورشید می کشیدی.

29

11 تا رنگ بلدی: سفید- سبز(رنگ مورد علاقه ات)- آبی- قرمز- صورتی- بنفش- سیاه- زرد- نارنجی- قهوه ای و کرمی.

بتازگی پریدن از روی مبل به لیست شیطنت هات اضافه شده.

خیلی دوست داری باهات قایم باشک بازی کنیم. وقتی پیدات می کنیم می گی: پیداااا شدم. تو بازی سر مامانو کلاه هم میذاری. دیروز داشتیم آس مینداختیم و هر کی 6 مینداخت یه دور دیگه جایزه داشت شما هم یواشکی 6 رو تو دستت نگه میداشتی میذاشتی رو زمین!!!!!!!!!!!!! ای ناقلا. نمیدونم کِی و از کی حقه زدن رو یاد گرفتی وروجک ناقلا.

بادکنک باد می کنی البته نا نصفه بعد ولش می کنی تا پرواز کنه.

دوست داری وقتی نیستم مامان فوفو پیشت باشه.

بیشتر دنبال بازی و شیطنتی تا آموزش و یادگیری.

بعداز ظهرها هوس بستنی داری اونم از همه نوعش: شکلاتی- سفید- نعنایی- طالبی. نصفشو میخوری بقیه شو می گی: خودت بهم بده.

موقع دستشویی رفتن درو می بندی و شروع به آواز خوندن می کنی بعد که کارت تموم شد صدامون می کنی تمیزت کنیم بعدشم میری با مایع دستتو میشوری. آفرین

خیلی دلم میخواست آزادتر بودم و می تونستم مرتب برات لباسای خوشگل بدوزم. با وجود اینهمه علاقه بسکه سرگرم کارم دیگه اصلاًحوصله دوخت و دوز یا حتی کشیدن نقاشی و کارای هنری ندارم. اما بزرگتر و عاقلتر که بشی خودم همه رو باهات کار می کنم.

فعلاً بخاطر تداخل ساعات کلاس باله با کارم قیدشو زدم تا بلکه انشالله بزرگتر و کاملتر که شدی مجدداً بفرستمت.

نی نی مو به خدا سپردم

خدایا بحق این روزهای پر از خیر بین الاعیاد (مبعث تا میلاد موعود) پاسدار منافع و مصالح و سلامت دخترم و همه ی بچه ها باش.

خدایا به نی نی م کمک کن همیشه بهترین ها درانتظارش باشه. با خوبان یکرنگ همنشینش کن. دوستان بی ریا نصیبش کن و از شر و فساد و ناامنی، مکر و نامردی، نفاق و حسد و کینه،  دشمنی و کبر و از هرآنچه نمی پسندی دورش کن. در عوض شادی و راحتی خیال و آرامش روح و روان و پیشرفت سر راهش قرار بده و کمکش کن هیچوقت دچار تنهایی، پشیمانی و چکنم نشه. آمین

تمام هم و غم من دوستت دارم

تمام وجود من دوستت دارم

تمام زندگی من دوستت دارم

28

  دوستت دارم

28
خدایا به فرشته هات بگو در همه حال مواظب نی نی کوچولوی من باشن مخصوصاً وقتی پیشش نیستم. دلم برات تنگ شده عزیز کوچولوی من

نی نی ناز

دیشب بعد از شام مشغول انجام کاری بودم که خمیردندون و مسواکمو آوردی گفتی بیا مامان برات خمیردندون مسواک آوردم بشور بخوابیم برا خودتم تو دست دیگه ات خمیردندون و مسواک آورده بودی تا با هم بزنیم. کلی ذوقت کردم که بفکرمی.

29

29

وقتی غذا تو دهنت نگه میداری که تازگیها خیلی کمتر شده می گی الان دندونمو کرم میخوره؟ و بعد از جویدن قورتش میدی.

این آقا کرمه ترفند بابایی برا نگه نداشتن لقمه تو دهنت بود مثل اینکه بی تاثیر هم نبوده.

بعد که دندونا و دستامونو شستیم رفتیم توبغل همدیگه و لالا...

وای که چه حس و حالی داره با نی نی تو بغل خوابیدن.

الهی که همه تجربه کنن.

 

مروارید 20 می از 19 می هم وروجک تره!

بله خانم خانما پریروز از دندون آخر یعنی بیستمی شما توسط مامانی اکتشاف بعمل آمد. و این یعنی شما خیلی بزرگ و خانوم شدی ماشالله

دوووووووووووووسِت دارم. دوست داشتنت برام حد و اندازه نداره

خدارو شکر این چهارتا آخری پشت سر هم و بدون مریض شدن نی نی م بیرون زدن

یوهوووووووو من خوشحالم شما هم شاد باشین

این دندون شماره 19 عجب شیطونیه ها!!!!

چند روز پیش ۲۹/۰۳/۹۰ بطور کاملاً اتفاقی یه سرو گوشی توی دهن نی نی آب دادم و !!!!!!!!!!!!! با تعجب دیدم دندون ۱۹ هم اومده پیش بقیه(لپ سمت راست پایین) بعد به نی نی گفتم: واااای نی نی؟ یه دندون دیگه اومده تو دهنت عزیزم مبارکت باشه. می بینی روزبروز داری بزرگتر و خااانوم تر می شی. دستتو بردی توی دهنت تا مرواریدتو لمس کنی اما نمیدونستی باید خوشحال باشی یا بهونه بگیری!؟ قربونت برم من الهی

فکر کنم فقط یه مروارید دیگه مونده تا جمعشون جمع بشه