تازه ها...

پنجشنبه بردمت ستاره فارس و تا تونستی بازی کردی بعضی هاشم چندبار چندبار. دو جفت دمپایی و صندل برا روفرش و حمام برات گرفتم که تو خونه حسابی باهاشون سرگرم بودی. وقتی به رفتارات دقت می کنم کاملاْ مشهوده که خیلی خانم تر و فهمیده تر از قبل شدی چقدر زمان داره زود میگذره من در آرزوی سپری شدن ایام و شاهد بودن هر چه بزرگتر شدن تو ... و وقتی این روز میرسه در حسرت ایامی که گذشت و نشد که سیرسیر تو رو برانداز کنم و ... فقط عکسای نااازت میشه یه خاطره ی خوب. خاطره ی روزهای شاد با تو بودن وای که چقدر دوست دارم و عاشقتم. هیچوقت ازت سیر نمیشم. عاشق تمام لحظاتی که در کنار منی مثل جوجه سرمست و جیک جیک کنان دنبالمی و من بخاطر تو و داشتنت به خودم میبالم تنها و بزرگترین افتخار و گنج پیدا و نهان من.

شعرهای مهد باران

صل الله علی محمد

صل الله علی محمد

.... تکرار

سلام سلام آی بچه ها

کوچیکترا بزرگترا

سلام من به آسمون

به ابرها و خورشید خانوم

ستاره و رنگین کمون...

....

چراغ راهنماییم

نیگا کنید چه عالیم

...

قرمز: هیس/ سکوت/ ایست/ بایست/ خطر    X

زرد: احتیاط کن/ مواظب باش/ آروم برو  / ـ

سبز: حرکت کن/ برو - - - - -

 

قربون حرف زدنت برم که خیلی شکلاتی:

آب مندلی=آب معدنی

ذو نمقه/ ذوزه نمه/ ذوزه نمک=ذوزنقه

عبق= عقب

قبل= قلب

بادتنت= بادکنک

باید غذا بخورم بزرگ بشم خاااانم بشم دیگه ... دست نزنم دستتو تو دستم بگیرم شبا تو اتاق خودم بخوابم اگه جیش داشتم بگم اجازه خانم معلم من جیش دارم لطفاْ منو ببرین دستشویی خودم نمی تونم تنهایی برم.

اگه گفتی کدوم تو دستمه بجای اگه گفتی تو کدوم دستمه.

عذاب وجدان درد گرفتم و گریهههههههههههه وقتی مامانو ناراحت می کنی. بعد هم میای می گی مامان منو دوست بدار. منو بغل کن. منو دوست میداری. بعدشم آشتی آشتی و لبخند و شادی

از حالا ببعد مامان سرویس ایاب ذهاب نی نی هست

بعد از جمعه عصر که ماشینو رسماْ توی جاده اصلی بردم تا ترسم بریزه و رفتیم خونه عمه اینا تا آقاشی رو هم ببینیم و شنبه که خودم با همکارم رفتم و شما رو با ماشین برگردوندم خونه از امروز یکشنیه ۸/۸/۹۰ دیگه بامید خدا خودم مهد میبرم و میارمت. دیروز هم استرس داشتم اما امروز خیلی راحت تر بودم. خدایا نی نی مو به تو سپردم. رانندگی بدون حادثه ای در سرنوشتم رقم بزن. آاااااامین

باغ

چهارشنبه ۴/۸/۹۰ عصر بعد از کار با دوستان رفتیم باغ و خیلی بهت خوش گذشت. تا امروز اسم باغ که میومد میگفتی منو ببر باغ ارم اما حالا دیگه فقط میخوای بری باغ حاجی.


 

 

نی نی مستقل می شود

از پنجشنبه شب ۵/۸/۹۰ که سرویس اتاق خوابت رسید اتاقتو مرتب کردم و شما رسماْ مستقل شدی یعنی دیگه توی اتاق خودت میخوابی و مامان فقط کنارت میمونه تا خوابت ببره بعد میره اتاق خودش. بهم می گفتی مامان وقتی خوابم گرفت شما برو اتاق خودت.

وقتی بهت گفتم: خوشبحالت نی نی من وقتی کوچولو بودم دلم یه همچین اتاقی میخواست اما نداشتم لبای خوشگلتو ورچیدی و گفتی: چرا اتاق نداشتی؟ اشکام هوا رفت (بجای اشکم دراومد). وقتی ازت پرسیدم آوا دوست داری که من مامانتم؟ دلت میخواست یکی دیگه مامانت باشه؟ با شیطنت گفتی: آره. پرسیدم: کی؟ گفتی: بابا و و خندیدی. بعد با ناراحتی و حالت گریه گفتی: دلم شکست اگه شما مامانم نباشی. قربون دل کوچیکت برم که اینقدر با محبته.

در این دو تا عکس آخری روژ لب زدی و داری توی آینه لباتو بهم میمالی که بریم مهمونی خونه مامان فوفو

ادامه نوشته

بد نشد پشت در موندیما

میخوام از این ببعد خاطراتتو از زبون خودت بنویسم خانم کوچولو:

دیروز بعد از اینکه مامانی ساعت ۳ اومد منو از مهد برد سرکار خودش من کمی شیطنت کردم و با گل و قاصدکایی که عموها برام جمع می کنن بازی کردم یه کمی هم مماغم کیپ شده بود.... با سرویس مامانی که برگشتیم خونه دیدیم هی وای من مامانی حواس پرت کلیدشو تو خونه جا گذاشته منم خسته و خواب آلود.... با ماشین رفتیم تا یه جایی و مامان از دستگاه پول گرفت تا بریم خیابون گردی اما امان از دست این بابایی که تا فهمید ما بیرونیم مثل فشفشه مرخصی گرفت تا با ما باشه. مامانم برام یه تپات قصه خرید که خیلی دوسش دارم شنگول منگول و حبه انگور به مامانم قول دادم تپاتامو خوب و تمیز نگه دارم و پاره نکنم تا بازم برام بخرن. بابا هم برام یه تفنگ حباب ساز گرفت که ۳ سوته حبابو باتریشو تموم کردم خلاص. برا ماشینمونم خرید کردیم. بعد مامان بابا منو بردن دکتر تا خبر خوب شدنمو بشنون اما آقای دکتر مهربون گفت من مریضم و ریه ام کمی عفونی شده و دارو داد. آخی دلم برا خودم سوخت. مامان و بابا هم دپرس شدن اساسی.... بابا دارو خرید بعد هم رفتیم برام یه جفت کفش سفید پرنسسی خریدن که خیلی قشنگه مثل خودم.

وقتی رسیدیم خونه نی نی دیگه نا نداشت سریع غذا و داروشو دادم و خوابوندمش. اما نیمه شب از تقلای زیادش فهمیدم بچه ام تب کرده. با دستمال مرطوب تبشو پایین آوردم و صبح بهش قطره استامینوفن دادیم و از مامان فوفو خواستیم که بیاد پیش نی نی.

خوب شد پشت در موندیم تا حداقل بچه مو ببرم دکتر معاینه کنه. خدایا مراقب همه نی نی کوچولوها باش. هوای پرنسس منو هم داشته باش.

داروها: زیتروماکس روزی  ۵/۱ سی سی تا ۷ روز- شربت اکسپکتورانت روزی ۳ ق ش- قطره ... روزی یک قطره تا ۵ روز- بخور منتول نعنا.