میخوامت
من و نی نی تقریباْ تو خونه نصف بیشترشو تو بغل همدیگه ایم. قربون دستای ظریف کوچولوت برم که خیلی قشنگ و با احساس دور گردنم میندازی و می گی: خیلی دوست دارم مامان
راستی الان چند روزه که دیگه فقط مامان فرح صدام نمی کنی و بهم می گی: مامان
مامان قربون دختر ناز و با نمکش بره الهی
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۷ ساعت 8:52 توسط مامان فرح
|
خاطرات دوران شيرين كودكي دختر كوچولوي نازم آوا پرنده ی کوچک خوشبختی اين بزرگترين، قشنگترين و بهترين هديه الهي... مي نويسم برات تا وقتي بزرگ شدي بخوني و بنويسي برام و من از ديدن لحظه لحظه بزرگ تر شدنت لذت ببرم...