امروز صبحانه مهمون مهد آش سبزی داشتین.

از دوشنبه هفته قبل وقتی از مهد برگشتی آبریزش بینی و عطسه داشتی آخه یکی از بچه های مهد که باهات همبازیه سرما خورده بود و بین شما بود!!!!!! بستمت به آش و سوپ و شلغم و فرنی و شیرعسل و ریشه محک و ژلاتین و آب پرتقال و خلاصه هر چی مناسبه و چهارشنبه هم خونه موندی اما از دیروز ۱۲/۹/۹۰ سرفه های خلطی بدی می کنی که مزاحم خوابته عزیز دلم دیشب تا تونستم ورد و دعا و قرآن خوندم بهت فوتیدم تا راحت بشی تقریباْ بجز یکساعت اول تا صبح بهتر خوابیدی. امروز بین کار مرخصی رد کردم اومدم مهد دنبالت بردمت درمانگاه تا پزشک متخصص اطفال ویزیتت کنه تا نوبتمون بشه چندتا کار بانکی مو هم انجام دادم. خانم دکتر دهقانیان/ درمانگاه سپهر برات داروهای: زتروماکس روزی ۵/۲ سی سی- شربت کتوتیفن صبح و شب ۵/۲ سی سی- استامینوفن تایلوفن در صورت تب کردنت هر ۸ ساعت ۵ سی سی- قطره بینی نازوفرین روزی ۳ بار تا ۳ روز- شربت دکسترمتورفان پی روزی ۳ ق و یک سوم دگزامتازون آمپول در صورتیکه بعد از مصرف داروها بهتر نشده باشی.

جای شکرش باقیه که از فردا تعطیلات داریم و میتونی تا شنبه خونه استراحت کنی تا انشالله خوب خوب بشی. نی نی من قویه و بیماری رو ناک اوت می کنه قربونش بشم.

راستی یه چیزی رو در مورد رندی شما نی نی خانوم شیطون بلا تا یادم نرفته بگم: دیروز عصر که داشتیم برمی گشتیم خونه بین راه خواستم با دستگاه پول منتقل کنم به اون یکی حسابم شما هم گفتی منم میام بعد بهانه گرفتی که جیش داری وای وای الان میریزه و .... بلندت کردم نشوندمت جلو دستگاه و بعد هم بالاجبار بغلت کردم و با خوشحالی گفتی خوب شدی مامانی؟ میتونی دیگه بغلم کنی؟ خیلی خوشحالم دوست دارم شما همیشه بغلم کنی و .... خلاصه قرار شد خودتو نگه داری تا برسیم خونه توی پارکینگ که رسیدیم و درو باز کردم بیای پایین کاملاْ خواب خواب بودی و تکون نمی خوردی اما همینکه برخلاف توصیه دکترم بغلت کردم لبخند زدی و گفتی: دستت درد نکنه که منو بغل کردی!!!! می بینی چقدر وروجک شدی. مامانو گول زدی و حسابی به ریشم خندیدی بلا.

عکس زیاده اما باشه به وقتش که برات بزارم.