***دختر نازم رفت توي هشت ماه***
ديروز صبح با بابايي ساعت ۹ برديمت خانه بهداشت. خدا رو شكر تا يكسالگيت ديگه واكسن نداري كه دردت بگيره. وزنت شده ۹ كيلو ۲۵۰ گرم ماشالله قدت هم ۳ سانت اضافه شده رسيده به ۵/۷۲ سانتيمتر(مي گفتن دختر قد بلنديه ماشالله) خلاصه اونجا مثل دفعات قبل همه اش ازت تعريف كردن و قرار شد دو ماه ديگه بازم ببرمت. قراره ديگه آبميوه هم به ني ني ام بدم بخوره عزيز دلم. نوش جوووووووووونت خوشگلم...
قربون مدل خوابيدنت برم فداي دستاي توتيت تپلت بشم من
واي كه چقدر تو نآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآزي
وقتي پشت كمرت رو ميبوسم غش ميكني از خنده و قلقلكت مي شه شيطون مامان قربون قهقهه هات برم. فداي سرسري كردنت بشم كه وقتي مامان برات شعر مي خوانه با ريتم شعرم سرسري مي كني و مي خندي نازنينم. حالا ديگه ممي تو به اسم م ميشناسي مفهوم آب رو ميدوني و ... دورت بگردم
خلاصه خيلي دوستت دارم تو امانت قشنگ خدايي من قدرتو ميدونم


خاطرات دوران شيرين كودكي دختر كوچولوي نازم آوا پرنده ی کوچک خوشبختی اين بزرگترين، قشنگترين و بهترين هديه الهي... مي نويسم برات تا وقتي بزرگ شدي بخوني و بنويسي برام و من از ديدن لحظه لحظه بزرگ تر شدنت لذت ببرم...