برات یه سری رنگ انگشتی گرفتم با یه قلموی بزرگ که فقط اجازه داری موقع حمام باهاشون بازی کنی همه اش میپرسی پس کی میریم حمام؟ آخه رنگ انگشتی های کوچیک قبلیت تموم شدن. مرتب یا مداد رنگی هات بغلته یا جعبه ی پاستلت یا خمیر بازی که البته این آخری رو مدتیه از جلو چشمات برداشتم مخفی کردم و سراغشو می گیری. یه نقاشی خیلی خیلی خوشگل از صورت من و بابا کشیدی که توش بابا می خنده و خوشحاله اما من خوشحال نیستم و نمیخندم چون خودت تو دلم هستی و من درد دارم!!!! بابا رو قهوه ای کشیدی منو بنفش با موهای سبز. سری بعد نقاشیتو میذارم اینجا تا دوستاتم ببینن.

راستی چند وقت پیش کیاشا رو کرده بودی زیر لباست و آخ و اوخ میکردی که بارداری!!!! بعد کیاشا به دنیا اومد. نمیدونم این ادا و اصولا رو از کجا می گیری عروسک شیطون!