مامان بازی آوا با کیاشا
کیاشا نوه ی منه بله درست متوجه شدید دختر دخترم آواست. تقریباْ همه جا حتی دستشویی هم اونو با خودش می بره. شال گردن و کلاه و لباس تنش میکنه با یه حوله که بعنوان دامن دورش میپیچونه. وای از زمانی که یکی از لباساش باز بشه اونوقته که حرصش میگیره و بیچاره کیاشا رو هم باهاش پرت می کنه و بعد از چند ثانیه با مهربانی دوباره بغلش می کنه نازش می کنه و بهش میرسه! ههههههه خیلی بامزه مامان بازی می کنه یه دست روی سر اون می کشه یه دست روی سر من و میگه من مامان دوتاتونم شما دخترای من هستید. لباساشو اتو می کنه بهش دارو و غذا می ده گردش میبردش خودش راننده می شه مهد میبردش صندلی عقب مینشوندش و کمربند ایمنیش رو هم می بنده بعد براش موزیک میزاره با خودش می بردش شرکت و بعد خونه درست فیلم خودمونو برا عروسکش ببخشید دخترش تکرار می کنه. خلاصه خیلی دوستش داره... اینقدر قشنگ بوسش می کنه که دل من آب میشه
نوه من کیاشا





آوا و دخترش کیاشا
آوا و کیاشا
آوا و لی لی
آوا و ستاره
خاطرات دوران شيرين كودكي دختر كوچولوي نازم آوا پرنده ی کوچک خوشبختی اين بزرگترين، قشنگترين و بهترين هديه الهي... مي نويسم برات تا وقتي بزرگ شدي بخوني و بنويسي برام و من از ديدن لحظه لحظه بزرگ تر شدنت لذت ببرم...