شعر های دوران کودکی ما!
پری پری پریچهر
پری رفته به کوچه
این کوچه را کی ساخته
اوستای بنا ساخته
خوب ساخته و بد ساخته
با چوب نعنا ساخته
ما بچه های نازنازی
یواش یواش میریم بازی
دست به گلا نمیزنیم
شاخه گل نمیشکنیم
هرکی به گل دست بزنه
شاپره نیشش میزنه
شاپره پرا تو باز کن
بیا و به ما نگاه کن...
===============
بپر بپر زاغی جون
خوب می پری زاغی جون
تو آسمون آبی
زیبا تری زاغی جون
ببین دنیای ما رو
این دنیای زیبا رو
یه آسمون ستاره
از آسمون می باره
تا لاله ها در بیان
گل پر و شبدر بیان
صحرا چراغون میشه
ستاره بارون میشه
ستاره بارون میشه
===============
خرگوش من چه نازه گوشاش چقدر درازه
موهاش سفید و نرمه مثل بخاری گرمه
دستاشو پیش میآره رو همدیگه میزاره
چون ناخونش درازه به پنجولاش مینازه
میخوره برگ کاهو میدوه مثل آهو
اصلاٌ صدا نداره به هیشکی کار نداره
+ نوشته شده در ۱۳۹۱/۱۰/۰۵ ساعت 11:6 توسط مامان فرح
|
خاطرات دوران شيرين كودكي دختر كوچولوي نازم آوا پرنده ی کوچک خوشبختی اين بزرگترين، قشنگترين و بهترين هديه الهي... مي نويسم برات تا وقتي بزرگ شدي بخوني و بنويسي برام و من از ديدن لحظه لحظه بزرگ تر شدنت لذت ببرم...