امروز پیش بابایی خونه موندی و مهد نرفتی. دیشب سر جریان لاکی که برده بودی مهد بالاخره با عذرخواهی و ندامت شما اوضاع روبراه شد و بغل و بوس و صلح و آشتی برقرار. بعنوان جریمه برات حکم یک هفته نبردن هرگونه اسباب بازی و عروسک و ... به بیرون از خونه در نظر گرفته شد که با تعجب گفتی: این که جریمه نیست تنبیه هست. و من مات و متحیر از اشتباهی که کردم و تو در هوا گرفتی.

عاشق لباس دخترونه و دامن پفدار هستی کاش بهمین اندازه به تمرین موسیقی و بلز دل می بستی. برا اینکه دلزده نشی زیاد اصرار نمی کنم باوجود این بدون تمرین مورد تایید کامل خانم مربیت هستی و قراره با کمی تمرین در اجرای گروهی شرکت کنی و بعد وارد دوره فلوت رکوردر می شی. مربیت می گفت هستند بچه هایی که دوره های موسیقی آزاد رو هم در بیرون مهد گذروندن اما هنوز نت رو نمی دونن اما از تو خیلی خیلی راضیه و میگفت استعداد خوبی داری. باقتضای سنت در کنار یادگیری بازیگوشی هم می کنی. مهم نیست سلامتی و بازی کردنت برام از همه چیز بالاتره. بقول خودت دیگه بزرگ شدی خانوم شدی و همه چی رو میفرمی(میفهمی).