دوباره مدتي هست كه واقعاً استراحتم كم شده در حاليكه هم سر كار ميرم و هم درگيري فكري دارم باميد اينكه وقتي ميرسم خونه بتونم اندكي استراحت كنم كه محـــــــاله چون بمحض رسيدن به خونه بايد از تو مراقبت كنم و به وضع خونه و غذا و غيره و ذالك برسم... مي بيني وروجك نازم ماماني شده يه ماشين كه سه شيفته كار مي كنه و كم كم هم داره به روغن سوزي ميافته! خودم متوجه هستم كه دارم كم ميارم. خدا به ماماني رحم كنه.  خدايا به دادم برس تنهام نگذار و كمكم كن بهت نياز دارم.

خوشگل قشنگ خيلي شيطون و بازيگوش شدي با اون سرسري هاي دلبرانه دل همه رو ميبري عشوه گر طناز من. كافيه صداي موسيقي بشنوي فوراً شروع مي كني به تكون خوردن و دست زدن و ذوق و شوق و خنده و لوسي و دلبري. براي عروسكاي مورد علاقه ات و بتازگي توتوي زردت كه يه زماني مثلاً من بودم هموني كه وقتي فشارش ميدي صدا ميده و مي گه I LOVE YOU مثل سنجد صدا مي كني و علاقه نشون ميدي و دو تا دست كوچولوت رو بعلامت خواستن براشون تكون ميدي. موهاتم كه حسابي بلند شده. ياد وقتي كه جلو موهات كم پشت و خالي بود بخير چه زود گذشت. ديگه وقتي ميوه مياريم بخوريم برا شما هم مياريم چون شما مقدم هستيد و مخصوصاً سيب گاز زده خيلي دوست داري. ديشب غلت زده بودي و يه تيكه نوار چسب روي زمين پيدا كرده بودي گذاشته بودي توي دهانت و هي اوق ميزدي و آب دهانت خارج مي شد چون چسبيده بود اون تو. مونده بوديم كه چي شده كه يكدفعه من توي دهانت چشمم بهش افتاد و با انگشت خارجش كردم و شما راحت شدي و پشتش كلي آب خوردي. خيلي با مزه شدي ماماني مرتب برامون دددددددددد    دددددددددد و ويبره مي كني. وقتي مطالعه مي كنيم اونقدر با پاهات به دست و پامون مي كوبي كه كتاب و مجله و روزنامه رو كنار بگذاريم و با تو بازي كنيم تا شاد بشي. ماشالله حسابي هم سنگين شدي و ماماني به هزار زور بلندت مي كنه تا توي بغلش بگردي يا تميزت كنه يا... دلم براي دستاي نازت تنگ شده آوا جانم كاش الان پيشت بودم. دوووووووستت دارم عزيز دلم