***ديشب ني ني ام دستشو گرفت به مبل و بدون كمك ايستاد***
هنوز ۲ هفته از گاگله اش نگذشته، خوشگل ناز مامان دوشنبه عصر ساعت ۱۷:۱۸ بالاخره با سعي و تلاش خودش تونست با گرفتن لبه ي مبل راحتي روي پاهاي كوچولوي نازش بايسته و كنترل تلويزيون و برداره قبل از اين فقط روي زانوهات مي ايستادي عزيزم. بعد هم چند تا قدم در طول مبل برداشت. با اين حال بازم نشوندمش روي زمين و باز هم با همون جديت و تلاش قبل بلند شد و دستشو به مبل گرفت و در طولش راه رفت بدون كمك من. باباييشو صدا كردم آمد و ديد كه دختر كوچولوش ماشالله يه كار تازه ي ديگه رو ياد گرفت و يه مرحله ديگه جلو رفت. الهي مامان فداي اون سعي و تلاش قشنگت بشه نازنينم چقدر ناز بلند شدي البته كمي باسن و پاهات مي لرزيد چون دفعه ي اولت بود كج و كوله مي شدي ولي همينشم قشنگ بود. خيلي خوشحالم. فكر كنم تا آخر امسال بتوني روي پاهاي نازت بتنهايي راه بري انشالله. خيلي دوستت داريم. مامان و بابا
خدا رو شكر كه تو خوب و سالمي بهترينم
گاگله کردن پاره ی تنم
ایستادن چگرگوشه ام
خاطرات دوران شيرين كودكي دختر كوچولوي نازم آوا پرنده ی کوچک خوشبختی اين بزرگترين، قشنگترين و بهترين هديه الهي... مي نويسم برات تا وقتي بزرگ شدي بخوني و بنويسي برام و من از ديدن لحظه لحظه بزرگ تر شدنت لذت ببرم...