***آوا 8 ماهگي***
خانم خانما از وقتی رفتی توی ۸ ماهگی بزرگ شدنت رو بیشتر احساس می کنیم. عاقل شدی عزیزم خیلی چیزا رو می فهمی و متوجه می شی. مثلاْ عاشق موسیقی هستی و دوست داری برقصی و تند و تند سرسری می کنی و اگه موسیقی تمام بشه گریه زاری می کنی و میخواهیش.
... اگه دوست نداشته باشی غذا بخوری هم از روش سرسری استفاده می کنی دهانتو قفل می کنی تا غذاتو نخوری. روز پنجشنبه ۱۶/۰۷/۱۳۸۸ که اتفاقاْ روز کودک هم بود چون مامانی دستاشو دیروز ظهربریده بود و نمی تونست بغلت کنه و بهت برسه ناچار از صبح زود کوچ کردیم رفتیم خونه ی خاله مهربونه تا مامانی بتونه استراحت کنه و خاله جون مواظب شما باشه. غروب که برمیگشتیم رفتیم از خانه کودک برات روروک خریدیم که وقتی می خواستیم امتحانش کنیم و تو رو گذاشتیم داخلش کیف کردی و درجا شروع کردی به بازی کردن فدای صورتت بشم. تو خونه هم تا مدتی باهاش سرگرم بودی تا اینکه ازش خسته شدی... بابایی هم سریع رفت کلی باتری برات خرید و تمام بازیهای نی نی دوباره به موزیک و ویبره مجهز شد.
از دیروز هم یاد گرفتی وقتی م میخوری سرتو ببری توی شکم مامانی و اونجا دنبال م بگردی!!! ![]()
عاشق وقتی هستی که باهات مامان بازی می کنم و پیشت هستم و تو همه اش می خندی و شادی. الهی که همیشه سالم باشی مامانی.
از میوه ها سیب رو خیلی دوست داری نسبت به هلو زیاد علاقه نشون نمی دی از موز بدت نمیآد. از بین غذاها تقریباْ همشونو دوست داری(سوپ قلم با سبزی- سوپ مرغ- سوپ ماکارونی- پوره سیب زمینی/هویج/کدو- فرنی-هریره بادام-زرده تخم مرغ و سرلاک میوه ای- از پوفت هم خوشت میاد- تازگیها ماست رو هم خوب میخوری)
خاطرات دوران شيرين كودكي دختر كوچولوي نازم آوا پرنده ی کوچک خوشبختی اين بزرگترين، قشنگترين و بهترين هديه الهي... مي نويسم برات تا وقتي بزرگ شدي بخوني و بنويسي برام و من از ديدن لحظه لحظه بزرگ تر شدنت لذت ببرم...