پریشب 2/12/89 موقع ورجه وورجه های شبانه و قبل از خوابت یه دفعه شنیدم که صلوات فرستادی یه طوری که منم متوجه شدم اما الان یادم نمیاد دقیقاً با چه لحنی ادا کردی اما اللهم –صل –محمد توش بود و چند بار تکرار کردی. دیروزم که برگشتم خونه بابایی با هیجان و تعجب گفت که شما توی حمام صلوات فرستادی و منم بهش گفتم شب قبل هم صلوات فرستادی و اینو فکر کنم از خودم وقتی که توی حمام طاهرت می کنم و ازت کلمه به کلمه می خوام تکرار کنی یاد گرفتی و بخاطر سپردی. قربون حافظه 100000000000 گیگیت بشم مامان. چندتا کلمه دیگه هم بلد شدی: هداحافظ و بسم الله، اینترنت، سایت، فکس، تلفکس(می بینی بچه عصر تکنولوژی اطلاعات هستی دیگه end IT)، .... به "خ" می گی "ه" به "ک" می گی "ت" به  "ق" و "غ" توی بعضی کلمات مثل غار غار و قوری می گی "د" اما غذا رو بلدی بگی. کاش بودی درسته قورتت می دادم تا دوباره بری تو دل خودم و همیشه و هر جا با هم باشیم. کاش می شد. هههههههه ماسالله ایسالله